
tafresh news مرکز اصلی خبر رسانی از تفرش
| ||
|
عصر ایران؛ هومان دوراندیش - دکتر محمود حسابی، فیزیکدانی است که بسیاری از ایرانیان امروزه او را یکی از مفاخر ملی تاریخ ایران و دانشمندی [ سه شنبه 1 مرداد 1392
] [ 3:5 ] [ alireza parsa ] خبرگزاری فارس: «فتحعلی واشقانی فراهانی» استاد خوشنویسی ایران جمعه شب در سن 82 سالگی بر اثر پیشرفت بیماری سرطان درگذشت. ![]()
به گزارش خبرنگار هنرهای تجسمی فارس، فتحعلی واشقانی در سال 1309 در قریه واشقان از توابع فراهان اراک در خانوادهای کشاورز چشم به جهان گشود. او در مکتب خانه علاوه بر فراگیری قرآن کریم و آموزه های دینی و اخلاقی آن روز به تمرین خوشنویسی پرداخت. استاد نخستین سرمشق را بر لوح چوبین با عبارت «اول کارها به نام خدا» تعلیم کرد.سپس در سال 1337 نزد شادروان استاد حسین میرخانی در کلاسهای آزاد خوشنویسی به فراگیری خط نستعلیق مشغول شد. واشقانی در سال 1345 به عنوان مدرس خط نستعلیق در کلاسهای انجمن خوشنویسان به تعلیم هنر پرداخت و در سال1358 به مقام استادی خوشنویسی دست یافت و پس از انقلاب از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به کسب درجه یک هنری نایل شد. «واشقانی» ضمن برگزاری کلاسهای آموزشی به تاسیس انجمنهای خوشنویسان در شهرهای مختلف کشور (استان مرکزی) اراک، تفرش، آشتیان، ساوه، مامونیه، دلیجان، محلات، خمین، شازند، کمیجان، (استان فارس) لار و...اهتمام ورزید. استاد در سال 1371 به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران جهت اشاعه هنر خوشنویسی به کشور یمن رفت و سال 75 نیز به همین منظور به کشور جمهوری آذربایجان سفر کرد. صلابت در عین سادگی ، و استواری در عین ظرافت از ویژگیهای ممتاز خط استاد است. برپایی نمایشگاههای داخل و خارج از کشور و تربیت خوشنویسان بیشمار در طول سالهای متمادی از دیگر فعالیتهای این استاد خوشنویس است. از مجموعه آثار ارزشمند ایشان میتوان به کتابهای مانایی چون کلک مشکین 1و2، آیت مهر، چشمه خورشید، ترجمه کامل قرآن مجید،جلی قلم، دیوان حافظ شیرازی و مشق مشکین اشاره کرد. خانه صنایع دستی و نگارخانه مهمی درشهر اراک به نام استاد «فتحعلی واشقانی فراهانی» نامگذاری شده است. مراسم تشییع پیکر پاک استاد ساعت 9 صبح دوشنبه از مقابل انجمن خوشنویسان ایران برگزار میشود.
[ سه شنبه 1 مرداد 1392
] [ 3:4 ] [ alireza parsa ] امینالاسلام طبرسى در علوم متداول عصر خویش از علوم ادبى مانند صرف، نحو، معانى، بیان و غیره و علوم شرعى مانند کلام، فقه، تفسیر و حدیث، و در علوم دیگر مانند ریاضى و نیز در شعر، تبحر داشت.
به گزارش مرآت نیمه اول قرن پنجم هجری، سکتهای بر «امینالاسلام طبرسى» عارض میشود. خاندانش به این گمان که علامه به رحمت ایزدی پیوسته است، او را به خاک میسپارند! علامه در قبر به هوش میآید و نذر میکند اگر نجات یافت... در ادامه معرفی مفاخر و بزرگان شیعه، در این شماره به معرفی «علامه طبرسی» میپردازیم. در شمارههای پیشین «ابنفهد حلی»، «سیدبن طاووس»، «سید بحرالعلوم»، «شیخ مفید»، «شیخ صدوق»، «شیخ کلینی»، «علامه حلی»، «سید مرتضی»، «سید رضی» و «شیخ طوسی» معرفی شدند.
ولادت ابو على، فضل بن حسن طبرسى، معروف به «امینالاسلام طبرسى»، «امینالدین» و «امام مفسران» از علمای بزرگ اسلام و شیعه در حدود سالهاى 468 یا 469 هجرى قمری در مشهد مقدس به دنیا آمد. شخصیت علمی علامه طبرسی امینالاسلام طبرسى در علوم متداول عصر خویش از علوم ادبى مانند صرف، نحو، معانى، بیان و غیره و علوم شرعى مانند کلام، فقه، تفسیر و حدیث، و در علوم دیگر مانند ریاضى و نیز در شعر، تبحر داشت. ایشان در نقل اقوال تعصبى نشان نمىداد و به همه اصناف و فرق به یک دیده مىنگریست. آنچه را صحیح و معقول مىدانست، از هر کس که باشد، چه مخالف و چه موافق، بازگو مىکرد و در تقدیم و تأخیر نام آنان غرضى خاص، نداشته است. با آنکه ایشان در زمانى مىزیست که عالمان فرق مختلف مذهبى تنها به اقوال معتقدان طریقه خویش اعتنا داشتند و روایات منقول از مجراى مخالفان خود را هر چند که مؤید نظرشان بود مطرود مىشمردند، وى در نقل نظر مخالفان، باکى نداشت. طبرسی چگونه تلفظ میشود؟ علامه طبرسى را بسیارى از بزرگان، منسوب به طَبَرستان دانستهاند که در این صورت، طَبَرسى (با فتحه اول و دوم) خوانده مىشود. برخی بر این باورند که طبرسى منسوب به تفرش است و تلفظ آن طَبرِسى است (فتحه اول، سکون دوم و کسره سوم) بر وزن تَفرِشى. آنها گفتهاند اولا: اگر از طبرستان بود نسبت او طبرى مىشد نه طبرسى و ثانیا بیهقى در کتاب تاریخ بیهق او را منسوب به تفرش مىداند و با توجه به هم عصر بودن آنان و اینکه هر دو چند سال در بیهق بودهاند و با یکدیگر آشنایى نزدیک داشتهاند قول بیهقى مقدم بر دیگران است. عنوان طبرسی مشترک بین چند عالم بزرگ عنوان طبرسى بیشتر اوقات بر امینالاسلام فضل بن حسن طبرسى، صاحب تفسیر مجمعالبیان اطلاق مىشود اما علاوه بر وی بر بعضى دیگر از بزرگان نیز اطلاق مىشود از جمله: 1- احمد بن على طبرسى مؤلف کتاب احتجاج 2- حسن بن فضل طبرسى، نویسنده کتاب مکارم الأخلاق. وی فرزند امینالاسلام است. 3- ابو محمد بن فضل طبرسى که معاصر امینالاسلام است و ابن شهر آشوب از او روایت نقل کرده است. خاندان امینالاسلام طبرسی خاندان طبرسى از خاندانهاى معروف بین شیعیان است. پدر او حسن بن فضل، از علماى عصر خود بوده است. فرزند او رضى الدین، حسن بن فضل طبرسى نیز چون خورشیدى در آسمان علم و زهد و تقوا مىدرخشد. او از شاگردان پدرش بوده و مؤلف کتب فراوانى از جمله «مکارم الأخلاق» است. نوه امینالاسلام طبرسى نیز دنباله راه پدر و جد خویش را گرفته و کتابى ارزشمند چون «مشکاةالأنوار» به یادگار گذاشته است. استادان طبرسی مهمترین اساتید و مشایخ روایت فضل بن حسن طبرسى: 1- ابو على طوسى، فرزند شیخ الطائفه شیخ طوسى 2- حسن بن حسین، جد شیخ منتجب الدین صاحب کتاب فهرست 3- موفق الدین بکر آبادى 4- ابو الحسن، عبید الله بیهقى 5- شیخ جعفر دوریستى که از شاگردان شیخ مفید است. شاگردان طبرسی شاگردان مرحوم امینالاسلام طبرسى بسیارند، از جمله: 1- فرزند بزرگوار او رضى الدین حسن بن فضل طبرسى، صاحب کتاب مکارم الأخلاق 2- ابن شهر آشوب مازندرانى، مؤلف کتاب معالم العلماء 3- شیخ منتجب الدین صاحب فهرست 4- قطب الدین راوندى 5- عبد الله بن جعفر دوریستى 6- شاذان بن جبرئیل قمى تألیفات امینالاسلام طبرسی بیهقی تالیفات طبرسی را زیاد دانسته است اما آنچه به دست ما رسیده به 20 عنوان نمىرسد. از جمله کتب علامه طبرسى عبارتند از: 1- مجمع البیان فی تفسیر القرآن که در 10 جلد تألیف شده است. این کتاب از بهترین تفاسیر شیعه است و شهرتى جهانى دارد. 2- الکافی الشّافی من کتاب الکشاف، خلاصهاى است از کتاب تفسیر کشاف زمخشرى. 3- جوامعالجامع. این کتاب پس از مجمع البیان از معروفترین آثار علامه طبرسی است که در مدّت یک سال (از ماه صفر 542 تا محرم 543 ق) و پس از اتمام دو تفسیر گذشته تألیف شده است. در این تفسیر گزیده گویی، شیوه مفسر است و وی کوشیده تا مطالب مهم و برجسته و لطایف آن دو کتاب را گردآوری کرده، از برخی مطالب آن دو تفسیر کبیر و الوجیز صرف نظر نماید. همچنین حسن ابتکار و لطف تعبیری که در بیان دقایق آیات و کیفیت توجیه آن به کار رفته و استفادهای که از کشّاف زمخشری شده، باعث شد که این تفسیر از مجمع البیان ممتاز شود. علامه، جوامعالجامع را به دلیل کمی حجم و فزونی فوایدش، وسیط نیز نامیده است. بیشتر مطالب تفسیر جوامعالجامع از کشّاف زمخشری اقتباس شده است. در پارهای از موارد نیز مطالبی از تفسیر مجمع البیان خود را نقل کرده است. این تفسیر در مقایسه با کشاف امتیازاتی دارد؛ همچون اختصار و حذف زواید و مطالب غیر ضروری، نقل روایاتی از طرق شیعه که گاهی با تفسیر صاحب کشاف موافق و در بسیاری از مواضع با آن مخالف است و بیان آراء کلامی شیعه امامیه در مواردی که با دیدگاه معتزله موافق نیست یا نظر شخصی طبرسی در تفسیر آیه با نظر زمخشری مخالف است که در این صورت طبرسی از نظر صاحب کشاف عدول نموده و آنچه را خود حق میدانسته ذکر کرده است. 4- المستمد من البیان 5- الوافی در تفسیر قرآن 6- إعلام الورى بأعلام الهدى، در فضائل ائمه علیهمالسلام. 7- تاج الموالید در اَنساب. 8- الآداب الدینیة للخزانة المعینیة. 9- النور المبین. 10- کنوز النجاح. 11- عدة السفر و عمدة الحضر تفسیر بزرگ مجمع البیان مجمع البیان، تفسیری جامع و از مهمترین تفاسیر شیعه، طی اعصار و قرون مختلف است. این تفسیر از نظر ادبی و حسن تالیف، از بهترینهاست. در طبقه بندی تفسیرهای قرآن کریم، کتاب مجمعالبیان، تفسیر ادبی محسوب میشود. از دلایلی که مولف این تفسیر در تالیف این کتاب بیان داشته این است که او معتقد بود که دانشمندان امامیه پیش از او حق قرآن را ادا نکردهاند. وى از مـیـان تـفـسیرها فقط تفسیر تبیان را به دیده تحسین نگریسته است، هر چند که آن را نیز از نـظـر تـرتـیـب و نـظـم، نـاقـص یـافـتـه اسـت. به همین خاطر به دنبال نوشتن تفسیری بوده که شـامـل تـمـام عـلوم قـرآنـى اعم از قـرائت، اعـراب، بـیـان لغـات مـشـکـل، ذکـر مـوارد مـعـانـى و بـیان، شأن نزول، اخبار وارده در آیات، شرح و تبیین قصص، توضیح احکام و تشریح اصول و فروع دین از دیدگاه قرآن باشد. سبک تفسیری علامه طبرسی مجمع البیان، از تفاسیر مهم قرن ششم و به زبان عربی است. سبک و شیوه تدوین و تبویب این تفسیر در میان همه تفسیرهای اهل سنت و شیعه، چه فارسی و چه عربی بی سابقه و کم نظیر است؛ زیرا دارای نظمی متین و خاص و همچنین مرتب با روش علمی و در عین حال ساده است و ویژگی اصلی آن هم این است که دارای نظم و ترتیب در عرضه مباحث است. تفسیر مجمع البیان در مسائل ادبی (از جمله نحو و لغت) مباحث مشروح و مبسوطی دارد به همین خاطر جنبه نحو و لغت در این تفسیر قویتر است. طبرسی در مباحث لغوی به طور دقیق با کمک اشعار عربی، مباحثی را مطرح میکند و در مباحث نحوی و ادبی، مرجع مناسبی برای دیگران است. طبرسی به صراحت در مقدمه تفسیرش آورده است که از تفسیر التبیان شیخ طوسی استفاده کرده و اساس کارش مبتنی بر التبیان است. تفسیر مجمع البیان از دیدگاه اندیشمندان اهل سنت شیخ عبدالمجید سلیم او که از مفتیان مصر و همچنین از رئیسان قبلی دانشگاه الازهر مصر بوده، در مورد تفسیر مجمع البیان و مولف آن میگوید: مجمعالبیان کتابی گرانسنگ، سرشار از دانش و معرفت، آکنده از فواید و معانی با ترتیبی نیکو و شایسته است. اگر بگویم این تفسیر سرآمد تمام تفاسیر قرآن و مرجع تمام دانشها و مباحث قرآنی است، مبالغه و گزاف نگفتهام و راه را به خطا نپیمودهام. (مقدمه مجمع البیان، چاپ مصر) شیخ محمود شلتوت وی نیز که در زمان خود مفتی مصر و همچنین شیخ و رئیس الازهر مصر بوده است، با نوشتن مقدمهای بر مجمع البیان چاپ شده در مصر این گونه گفته است: مجمع البیان در بین کتابهای تفسیری قرآن بیهمتاست. این تفسیر با گستردگی خاص و عمقی ویژه و عمق معانی و تنوع مباحثش و در تنظیم و ویرایش از امتیاز و ویژگی خاصی برخوردار است که در میان تفاسیر پیشین چنین ترتیبی وجود نداشته است و در بین آثار بعد از خود نیز کم نظیر است. سابقه ذهنی که از کتابهای گذشتگان داریم، این است که آیات و روایات را در مسائل مختلف گردآوری میکردند و همه آن را به هنگام بحث یک جا ذکر میکنند که در این میان گاهی فنی به فن دیگر اخلاط پیدا کرده و خواننده نمیتواند خود را از میان آن مجموعهها نجات دهد. گاهی هم به یک بٌعد از ابعاد مسالهای در حد اطناب و ملال آور روی میآوردند و در بعد دیگر همان مساله را در حدی کوتاه میآوردند که مخل فهم بود. اما مجمع البیان شاید نخستین تفسیری باشد که توانسته است حق مطلب را ادا کند و توأم با طراوت بحث کند، در عین حال با تعمق در درس؛ نظم و ترتیب و سبک عالی را نیز داشته باشد. این کتاب به خواص و مزایای تفسیر قرآن نیز پرداخته است، علاوه بر آن روشهای علمی و فکری ارزندهای را در خود جای داده است.... از امتیازات این تفسیر، آزادی فکر، تقریب میان مذاهب است که در مدار حق و در مسیر حقیقت و با اخلاص کاملی حرکت میکند. این مفسر چه بسا در مرحله بررسیهای تطبیقی و مقارن، مذهب و نظر دیگران را بر مذهب و بینش خود مقدم داشته و با نهایت رعایت درجه امانت و دقت، در نقل نظریات و آراء دیگران کار کرده است، در حالی که به دور از دشنام و ناسزا گویی نسبت به سایرین میباشد. او نظریات غیر خودش را طوری پرورش داده است که گویا میخواهد همان نظر را قبول نماید و این کار بر خلاف بعضی از برادران اهل سنت است که در وقت برخوردشان با نظریات شیعه آنان را با رفض، کنار زده و آنان را رافضه میخوانند و یا چنان که برخی برادران شیعه در حین نقل آراء اهل سنت آنها را ناصبی مینامند. اما طبرسی همیشه آیه ذیل را معیار عمل و قضاوت خویش قرار داده است «و جادلهم بالتی هی احسن» (رسالة الاسلام، شماره سوم، سال دهم؛ و مجله مکتب اسلام، شماره های 5و6 سال پنجم) ذهبی صاحب التفسیر والمفسّرون محمدحسین ذهبی از علمای اهل تسنن با اینکه رویکرد خوبی نسبت به شیعه و تالیفات آن ندارد ولی در برابر عظمت شیخ طبرسی نتوانسته آن را ستایش نکند و گفته است: مولف مجمع البیان تبحر کاملی در فنون مختلف از علم و معرفت داشت و تالیفش نیز ترتیب خوب و زیبایی دارد و در هر مورد که وارد بحث شده است در قرائت، لغت، وجوه اعراب، شرح معانی، شأن نزول، بیان ارتباط آیات و.. به خوبی از عهدهاش برآمده است. او در تشیع خود غلو و افراط ندارد ... این تفسیر حسن ترتیب و زیبایی تهذیب و دقت تعلیل و قوت و نیرومندی حجت و برهان را در بر دارد. (ذهبی، محمدحسین؛ التفسیر و المفسرون، دارالکتب الحدیثه، 1976، چاپ دوم، ج 2، ص137) ماجرای سکته علامه طبرسی و دفن شدنش قبل از مرگ برخی از مورخان با بیان داستانی از علامه طبرسی، انگیزه دیگری را در علت نوشتن تفسیر، دخیل میدانند. آن حکایت، این است: زمانی سکتهای بر علامه طبرسی عارض میشود و خاندانش به این گمان که او به رحمت ایزدی پیوسته است وی را به خاک میسپارند. او پس از مدتی به هوش آمده، خود را درون قبر میبیند و هیچ راهی را برای خارج شدن و رهایی از آن نمییابد. در آن حال نذر میکند که اگر خداوند او را از درون قبر نجات دهد کتابی را در تفسیر قرآن بنویسد. در همان شب، قبرش به دست فردی کفن دزد، نبش میشود و آن گورکن پس از شکافتن قبر شروع به باز کردن کفنهای او میکند. در آن هنگام علامه دست او را میگیرد! کفن دزد از ترس، تمام بدنش به لرزه میافتد، علامه با او سخن میگوید، لیکن ترس و وحشت آن مرد بیشتر میشود. طبرسی به منظور آرام ساختن او، ماجرای خود را شرح میدهد و پس از آن میایستد. کفن دزد نیز آرام شده، با درخواست علامه که قادر به حرکت نبود، او را بر پشت خود مینهد و به منزلش میرساند. طبرسی نیز به پاس زحمات آن گورکن، کفنهای خود را به همراه مقدار بسیاری پول به او هدیه میکند. آن مرد نیز با مشاهده این صحنهها و با یاری و کمک علامه توبه کرده، از کردار گذشتهاش از درگاه خداوند طلب آمرزش میکند. علامه طبرسی پس از آن به نذر خود وفا کرده، کتاب مجمع البیان را مینویسد. (ریاض العلماء، ج 2، ص 358؛ روضات الجنات، ج 5، ص 362؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 487) شهادت علامه طبرسی مفسر بزرگ قرآن و عالم ربّانى، امینالاسلام طبرسى پس از حدود 80 سال زندگى سراسر تلاش و مجاهده، شبانگاه روز نهم ذیحجه (شب عید قربان) در سال 548 هجرى در سبزوار از دنیا رفت. بنابر نقل بزرگانى چون علامه سید محسن امین، طبرسى به مرگ طبیعى از دنیا نرفت؛ بلکه به دست دشمنان (به وسیله سم) به شهادت رسید، اما از جزئیات شهادت او اطلاع دقیقی در دست نیست. پیکر پاک علامه از سبزوار به مشهد مقدس انتقال یافت و در نزدیکی حرم مطهر امام رضا علیهالسّلام در محلی به نام قبرستان قتلگاه به خاک سپرده شد. آرامگاه او که در ابتدای خیابان طبرسی واقع شده، از آغاز، محل زیارت مؤمنان بوده است و در سال 1370 به موجب طرح توسعه اطراف حرم، به داخل باغ رضوان انتقال داده شد. [ سه شنبه 1 مرداد 1392
] [ 3:3 ] [ alireza parsa ] اراک- خبرگزاری مهر: استاد فتحعلی واشقانی، استاد و هنرمند برجسته خط صبح امروز در میان اندوه دوستداران هنر طبق وصیت خودش در روستای زادگاهش واشقان به خاک سپرده شد. به گزار ش خبرنگار مهراستاد فتحعلی واشقانی، هنرمند برجسته خط صبح سه شنبه در میان اندوه دوست داران هنر طبق وصیت خودش در زادگاهش روستای واشقان به خاک سپرده شد. دستانی هنرمند از خطه فرهنگ و هنر استاد فتحعلی واشقانی در سال 1309 در روستای واشقان نگین سرسبز خطه فراهان در خانواده ای کشاورز به دنیا آمد، در آن زمان نیز خطه فراهان، تفرش و آشتیان همچون گذشته کانون علم و ادب و خاستگاه مردان نامی فرهنگ و هنر ایران بود. در چنین محیطی فتحعلی واشقانی در کنار کشاورزی به فراگیری قرآن کریم، تحصیلات معموله و تمرین خوشنویسی پرداخت. اولین استاد وی ذبیح الله واشقانی بود که سرمشق" اول کارها بنام خدا "را بر لوح چوبین بر او تعلیم کرد. وی درسال 1335 به تهران مهاجرت کرد و یک سال بعد در کلاس هاس آزاد خوشنویسی که بعدها به انجمن خوشنویسان ایران تبدیل گردید نزد استاد سید حسین و سید حسن میرخانی به آموزش خط نستعلیق پرداخت. انجمن خوشنویسان ایران در سال 1343 وی را بعنوان اولین مدرس خود انتخاب کرد که بسیاری ازهنرجویان ایشان در حال حاضر مدرس انجمن خوشنویسان ایران هستند. استاد واشقانی در سال1358 از سوی انجمن خوشنویسان ایران و بنا به تشخیص استاد سید حسین میرخانی، استاد علی اکبر کاوه، استاد بوذری و استاد سید حسن میرخانی به درجه استادی نائل و در سال 1367 نیز به عنوان مقام در جه اول هنری ایران و از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت علوم مدرک دکترا دریافت کرد. وی در سال 1371 به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران جهت اشاعه هنر خوشنویسی به کشور یمن رفت و سال 75 نیز به همین منظور به کشور جمهوری آذربایجان سفر کرد. در کلیه نمایشگاه های عمومی در داخل و یا خارج از کشور آثار استاد به نمایش در آمده و مایه مباهات ایرانیان بوده است. از مجموعه آثار ارزشمند وی میتوان به کتابهای مانایی چون کلک مشکین 1و2، آیت مهر ، چشمه خورشید، ترجمه کامل قرآن مجید، جلی قلم، دیوان حافظ شیرازی و مشق مشکین اشاره کرد. استاد فتحعلی واشقانی انسانی کامل که چشمداشتی به مادیات نداشت
استاد و مدرس خوشنویسی استان مرکزی گفت: استاد فتحعلی واشقانی انسانی وارسته و کامل بود که هیچ چشمداشتی به نداشت و این در رفتار و افعالش بارز بود.
اسدالله رضوانی فرد که از دوستان استاد واشقانی بوده و از محضر تعلیم ایشان بهره برده است ، افزود: استاد واشقانی از نظر اخلاق و رفتار فردی برجسته و پیشکسوت در فرهنگ و هنر ایران بوده و هست.
وی با اشاره به اینکه استاد همواره در نوشتن و سخن گفتن متین بود، اظهار داشت: در طول 30 سال دوستی بنده نکته قابل تامل این بود که ایشان هرگز حرف باطل و مبتذل را نه بر زبان می آورد و نه می نوشت. رضوانی فرد افزود: او در ازای کاری که می کرد هیچ چشمداشتی نداشت و اینقدر در کار خود استاد بود که هر کسی که از او می خواست برایش بنویسد بدون هیچ تعللی و به صورت بداهه برایش می نوشت. هنر آمیخته با اخلاق هدف استاد واشقانی بود
استاد و مدرس خوشنویسی انجمن خوشنویسان استان مرکزی گفت: استاد واشقانی از نظر اخلاقی فردی فرهیخته بود و هدف و نیتش آمیزش هنر با اخلاق بود و ارتقا خط و اخلاق در کنار یکدیگر برایش جایگاهی ویژه داشت.
حبیب الله امیدوارکه یکی از شاگردان استاد بوده است، افزود: وی شخصیت پاک و معنوی داشت و تا آنجایی که در توانش بود خواسته هایی که دیگران داشتند برآورده می کرد. وی با اشاره به اینکه استاد واشقانی شاگرد اساتیدی چون سید حسن و سید حسین میرخانی بود، اظهار داشت: این دو استاد خود در کارشان به درجه اجتهاد رسیده بودند و استاد واشقانی جا پای جا آن ها گذاشته بود و از لحاظ تکنیک کاری بسیار شبیه اساتید خود بود. امیدوار استاد واشقانی را موسس انجمن خوشنویسان استان مرکزی خواند و اضافه کرد: وی در بهمن ماه سال 1359 کلاس های خوشنویسی را در اراک دایر که بعدها منجر به افتتاح انجمن خوشنویسان استان مرکزی شد. وی ادامه داد: استاد در شرایط سخت جنگ سال 59 و 60 تمام سختی ها را قبول و از تهران به اراک می آمد و شاگردهای زیادی را در استان مرکزی تربیت نموده است. استاد فتحعلی واشقانی در دین و اخلاق برجسته و زبانزد بود مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مرکزی گفت: استاد فتحعلی واشقانی یک از مفاخر استان مرکزی بودند که علاوه بر اینکه هنرمندی متعهد بود در دین و اخلاق نیز زبانزد بود. مصطفی مشایخی افزود: استاد فتحعلی واشقانی یکی از اساتید به نام در حوزه هنرهای تجسمی و به طور ویژه هنر خوشنویسی بودند که ضایعه مرگ استاد برای جامعه هنری استان مرکزی بسیار تاسف بار است. مشایخی با اشاره به اینکه خوشبختانه از استاد واشقانی در زمان حیاتش تجلیل بعمل آمده افزود: با توجه به تاکید مقام معظم رهبری بر تجلیل از مفاخر در زمان حیات، سال گذشته از استاد واشقانی و استاد فراهانی از باقیمانده های نقاشی قهوه خانه ای در فرهنگسرای نیاوران تهران با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تجلیل بعمل آمد. قطعا مرگ این استاد بزرگ ضایعه ای اسف بار برای جامعه هنری کشور و بویژه استان مرکزی است امید که مسئولین و هنرمندان در راه اعتلای این هنر ملی بیش از پیش تلاش کنند تا یاد و خاطره چنین بزرگانی برای همیشه تاریخ زنده بماند.
[ سه شنبه 1 مرداد 1392
] [ 3:3 ] [ alireza parsa ]
![]() اجتماع > جامعهشناسی- همشهری آنلاین:
پژوهشکده هنر همزمان با برگزاری «همایش ملی هنرهای آیینی در ایران» از محمد میر شکرایی، پژوهشگر و مردم شناسی ایران تجلیل میکند. به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فرهنگستان هنر، این مراسم با همکاری فرهنگستان هنر، پژوهشکده هنر، معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران، سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، دانشگاه هنر اسلامی تبریز و انجمن انسانشناسی ایران برگزار میشود. مراسم تجلیل از محمد میرشکرایی سه شنبه 8 اسفند ماه، ساعت 17 تا 19 در تالار ایران فرهنگستان هنر برگزار میشود. علاقمندان برای شرکت در این مراسم میتوانند به نشانی خیابان ولیعصر(عج)، پایینتر از چهارراه طالقانی، شماره 1552 تالار ایران فرهنگستان هنر مراجعه کنند. ورود برای کلیه علاقمندان آزاد است. محمد میرشکرایی در یلدای سال 1321 در شهر تفرش متولد شد. پس از عزیمت به تهران دوره دبیرستان را در مدرسه شرف گذراند و انجمن ادبی را زیر نظر استاد ابولقاسم جنتی عطایی به همراه تنی چند از همکلاسیهای خود بنیان گذاشت. در سال 1341 نیز کانون جوانان تفرش را دایر و نخستین دستنوشتههای خود را با موضوعات فرهنگی و اجتماعی در نشریه آن منتشر کرد. وی دوره کارشناسی ارشد خود را در رشته فرهنگ و زبانهای باستانی و سپس دوره دکترای را در کشور تاجیکستان گذراند و در سال 1352 به استخدام مرکز مردمشناسی ایران در وزارت فرهنگ و هنر درآمد و مسئولیت حوزه مرکزی (شامل استانهای امروزی تهران، قم، قزوین، و البرز) را عهده دار شد. سرپرست موزه پژوهشی مردمشناسی و تحقیقات روستایی مرکز مردمشناسی ایران، مدیر پژوهشهای مردمشناسی کشور و سپس رئیس پژوهشکده مردمشناسی، سردبیر فصلنامه نامه پژوهشگاه میراث فرهنگی، مدیرمسئول و سردبیر فصلنامه بینالمللی و دو زبانه هفتگنبد، مسئول تهیه پرونده ثبت ملی و ثبت جهانی نوروز در برنامههای سازمان یونسکو و میراث فرهنگی کشور، عضویت در گروه تاریخ هنر پژوهشکده هنر فرهنگستان هنر، عضویت در 14 شورا و کمیتههای ملی از جمله: شورای حکام میراث ناملموس (معنوی) یونسکو در آسیای غربی و مرکزی و ... را در کارنامه فعالیتهای خود دارد. «هنرهای بومی در صنایع دستی باختران»، «جاذبههای فرهنگ سنتی ایران»، «گرفتگی خورشید و ماه در فرهنگ مردم ایران»، «مُهر و داغ بر خرمن و دام»، «زبان مردم ماسوله»، «فرهنگ نمایشهای عامیانه (عامه) ایران» و ... از تالیفات میرشکرایی محسوب میشود. از وی همچنین تاکنون چندین مقاله در زمینه فرهنگ و هنر ایران منتشر شده است. [ سه شنبه 1 مرداد 1392
] [ 3:2 ] [ alireza parsa ]
«شب مظاهر مصفا» امروز (چهارشنبه، 16 اسفندماه) ساعت 17 برگزار میشود.
به گزارش بخش ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در «شب مظاهر مصفا»، مهدی محقق، امیربانو کریمی، مهدی ماحوزی، محمدسرور مولایی، مهدی نوریان، محمد خلیلی، وحید عیدگاه و تقی سعیدی سخن میگویند و پیام دکتر احمد مهدوی دامغانی خوانده میشود. همچنین فیلمی مستند به نمایش درمیآید.
این شب از شبهای مجله بخارا با همکاری مؤسسه فرهنگی هنری ملت، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، مرکز دایرةالعمارف اسلامی و گنجینه پژوهشی ایرج افشار در ساختمان کانون زبان پارسی (خیابان ولی عصر، سهراه زعفرانیه، خیابان عارفنسب، شماره 12) برگزار میشود.
در معرفی مظاهر مصفا عنوان شده است: دکتر مظاهر مصفا فرزند اسماعیل مصفاست که در سال 1311 خورشیدی در اراک و در خانوادهای بافرهنگ از اهالی تفرش دیده به جهان گشود. دکتر مصفا دوران تحصیلات اولیه خود را در مدرسه حکیم نظامی قم گذراند و تحصیلات خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی تا اخذ درجه دکتری از دانشگاه تهران ادامه داد. هنگام تحصیل در دانشگاه به استخدام آموزش و پرورش درآمد و مدتی هم رییس فرهنگ قم بود و چندی هم ریاست مدرسه عالی قضایی قم را به عهده داشت.
او در جوانی با دکتر امیربانو کریمی، دختر امیری فیروزکوهی، ازدواج کرد و ثمره این وصلت، دو دختر و دو پسر بود به نامهای علی، کیمیا ، گلزار و امیراسماعیل.
دکتر مظاهر مصفا یکی از قصیدهسرایان ایرانی بعد از ملکالشعاری بهار است. او در کشورهای افغانستان و هند و دیگر کشورهای فارسیزبان نیز دارای شهرت است. قصیده هیچ وی یکی از شعرهایی است که دکتر غلامحسین یوسفی در کتاب «چشمه روشن» به بررسی آن پرداخته و پروفسور صلاح الصاوی (شاعر و سخنسنج مصری) در کتاب «العدمیه فی شعر» آن را ترجمه، نقد و بررسی کرده است و تا کنون چند مجموعه شعر از دکتر مصفا به چاپ رسیده است. [ سه شنبه 1 مرداد 1392
] [ 3:1 ] [ alireza parsa ] «با نقشه هر کاری میشود کرد، بدون نقشه هیچ کار نمیشود کرد.» این اصلیترین مفهومی است که نسل سوم خانوادهی سحاب بر آن تأکید میکند.
اتاق کار محمدرضا سحاب، مدیر «مؤسسهی جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب» پر از نقشه و اطلس و کرههای جغرافیایی است. کتابهای مربوط به جغرافی همه جا دیده میشوند و تصاویر و نقاشیهای دیگر اعضای این خانواده که همگی در همین زمینه فعالیت میکردند، روی دیوارها و بالای کتابخانهها به چشم میخورند. سحاب از اسامی شناخته شده در زمینهی تهیه و انتشار نقشههای جغرافیایی است.
دلیل این اتفاق به ماهیت کار برمی گردد. کارتوگرافی (نقشهنگاری) کاری است که اگر یک نفر آن را شروع میکرد تا پایان عمرش ناقص میماند و عمر یک نفر برای به پایان رساندن آن کافی نبود. در دیگر نقاط جهان هم مؤسسههای نقشهنگاری بهصورت خانوادگی و در چند نسل اداره میشوند.
پدربزرگ من استاد ابوالقاسم سحاب در سال۱۲۶۶ در تفرش به دنیا آمد و از کودکی در مدارس محلی تحصیل کرد او در ادامهی تحصیل، علوم جدید و زبانهای فرانسوی، آلمانی و انگلیسی را هم یاد گرفت. او پس از آمدن به تهران به کار معلمی پرداخت. همزمان در روزنامهها به نوشتن مقاله و سرودن شعر میپرداخت. ابوالقاسم سحاب در مجموع 72 عنوان کتاب نوشته که بیشترشان تاریخیاند و در بین آنها کتابهای جغرافیایی هم وجود دارد. او و پدر من استاد عباس سحاب مؤسسهی جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب را در سال 1315بنیانگذاری کردند و 20 سال بعد پدربزرگم فوت کرد.
بله، پدرم متولد 1300 خورشیدی بود و از همان ابتدای تحصیل تمام تمرکز خود را بر نقشهنگاری گذاشت. او در دبیرستان اولین نقشهی خودش را روی یک کاغذ کالک کشید که الآن هم ما این نقشه را داریم. همچنان که از تابلوهای نقاشیاش نگهداری میکنیم. او برای تهیهی نقشههای مناطق گوناگون ایران به بیش از 30هزار شهر و روستا سفر کرد و در سال ۱۳۳۴ با همکاری مؤسسهی کلمبوس آلمان، نخستین کره جغرافیایی را به خط و زبان فارسی تولید کرد. مؤسسهی سحاب بهخاطر تلاشهای او رشد کرد و پا گرفت.
کار نقشهنگاری بهصورت متمرکز بعد از رنسانس و مخصوصاً بعد از کشف قارهی آمریکا شروع شد. محققان اروپائی نقشههای افرادی مانند ادریسی، بیرونی و صفاقسی و دیگر جغرافیدانان مسلمان را جمع کردند و با استفاده از آنها نقشهنگاری جدید را شروع کردند. بد نیست بدانید که یکی از مورخین تاریخ کارتوگرافی، در پژوهشی ثابت کرده که خطوط نقشههای استخری تشابه زیادی با شیوهی رسم خطوط در نقشههای مترو امروزی دارد. الآن مؤسسهای اروپائی در حال فعالیت نقشهنگاری است که 270 سال عمر دارد و نسل هشتم خانواده در آن کار میکنند.
مؤسسهی «یوستوس پرتس» سال 1785 میلادی در آلمان تأسیس شده است. بعد از جنگ دوم جهانی، مدیری که نسل هفتم این خانواده محسوب میشد و در دوران جنگ سرد، در آلمان شرقی مؤسسه را اداره میکرد، بهخاطر مشکلاتی که دولت کمونیستی درست کرده بود، نمیتوانست کارش را ادامه دهد. او در سال 1953 با بچهی کوچکش به آلمان غربی فرار کرد و در آنجا شعبهی دوم یوستوس پرتس را تأسیس کرد. اما قبل از پایان جنگ سرد فوت کرد. کارکنان مؤسسه آن را حفظ کردند تا پسر به سن قانونی رسید و به او تحویل دادند. بعد از وحدت دو آلمان، مؤسسهها دوباره به هم پیوستند ولی آن پسر که نسل هشتم مؤسسه بود، یک بار به من گفت که ادارهی شعبهی شرقی مشکل است، زیرا شعبهی غربی با شش کارمند و شعبهی شرقی با 170 کارمند کار میکند، بنابراین مخارج زیادی داشت. با این حال هنوز هم این مؤسسه کار میکند و فعال است. نکتهی جالبی که در آثار این مؤسسه میتوان مشاهده کرد، نقشهی تهران و اطراف آن ترسیم «اشتال خان» رئیس پستخانهی ایران در زمان ناصرالدین شاه در این مؤسسه در آلمان به چاپ رسیده است.
کار نقشهنگاری را نمیتوان با امور تجاری مقایسه کرد، زیرا اگر با هدف کسب درآمد انجام شود، ماندگار نخواهد شد. این کار فرهنگی است و باید با این دید انجام شود. مؤسسهای هست که در سال 1883 تأسیس شده و از آن زمان نقشه چاپ میکرده، در حالیکه تهیه و ترسیم و چاپ نقشه سختترین نوع چاپ است.
یکی از دلایلش این است که برای جذب نوجوانان به این رشته زمینهی مساعد را فراهم نکردهایم. این نوجوانان در آینده مسئولانی میشوند که میتوانند تصمیمهای مهمی بگیرند و در تمام آنها به اطلاعات جغرافیایی نیاز دارند، ولی چون در آن زمان اهمیت نقشه را درک نکردهاند، از آن استفادهی صحیح نمیکنند. زمانی که میخواستند صنایع ذوبآهن اصفهان را طراحی و احداث بکنند جایی انتخاب شد که از منابع سنگ آهن و ذغالسنگ فاصله زیادی داشت. حالامشخص شده که مشکل کمبود آب هم دارد.
بله الآن دریاچهی ارومیه مورد توجه همه است. زمانی بود که میخواستند از میانه این دریاچه جاده بکشند. در کشورهای دیگر مثل ژاپن و دانمارک هم روی دریا و دریاچه پل زدهاند ولی پلی که شرایط زیست محیطی را عوض نکند و جریانهای طبیعی را به هم نزند. اما در دریاچهی ارومیه کوه را کندند و سنگ و خاکش را توی دریاچه ریختند. سنگها در بستر دریاچه فرو رفت و مسیر حرکت آب را قطع کرد، این شروع مشکل بود. یا اینکه برای تأمین آب کشاورزی و شرب، بی مطالعه سدهای زیادی زدند، تاجریان آب ورودی به دریاچه را مهار کنند. نیت خوبی داشتند ولی دریاچه را خشک کردند.
البته. من خودم در جریان طراحی نقشهی جامع تهران در سال 1352 بودم. تهران از 22 سال قبل بدون ضابطه رشد کرد و به وضع امروزی رسید در حالی که برای زندگی چهار میلیون نفر ظرفیت داشت. در جریان رشد آن و ساخت بناهای گوناگون نه از دانش جغرافی استفاده شد و نه از کسانی که این اطلاعات را بهصورت دقیق داشتند کمک گرفته شد. با این وجود، طرحهایی بود که بر اساس آن میتوانستیم این مشکلات را کنترل کنیم. حالا ترافیک آزار دهنده و آلودگی شدید به همه آسیب میزند.
چرا، ما از سال 72 موضوع طرح اطلس ملی را مطرح کردیم. باید مانند کشورهای پیشرفتهی جهان، یک مرجع دقیق علمی جغرافیایی داشته باشیم و با اتکا به آن طرحهای مختلف عمرانی، اقتصادی، فرهنگی و ... مورد مطالعه و تصمیمگیری مسئولان قرار گیرد.
در مورد اطلسهای آموزشی نیز نسخههایی برای نوجوانان لازم است تا با رنگ و طراحی مناسب باعث علاقهمندی آنها شود. الآن اطلسهای جهانی به محیط زیست اهمیت زیادی میدهند و ما هم باید نقشههای آموزشی نوجوانان را با همین ویژگی طراحی کنیم.
اتفاقاً نوجوانان شهرستانی بیشتر از تهرانیها به نقشه اهمیت میدهند. از زمانی که مؤسسهی سحاب کارش را شروع کرد با این پدیده مواجه بودیم. پیش میآمد که نوجوانی برای ما نامه میفرستاد و میخواست برایش نقشه بفرستیم، ولی پول کافی نفرستاده بود یا اصلاً پولی نداشت. دراین موارد شادروان استاد سحاب نقشه را رایگان برایش ارسال میکرد.
مؤسسهی سحاب برای دفاع از نام خلیج فارس هم زیاد فعالیت کرده است. از جمله تولید و انتشار کتاب «خلیجفارس در نقشههای کهن»، «مجموعهی مصوّر تاریخی خلیج فارس» علاوه بر گردآوری و انتشار اسنادی دیگر در این زمینه. از محمدرضا سحاب دربارهی بنیان این مشکل و دلیل اهمیت آن میپرسیم.
اگر بحث دربارهی نام خلیج فارس یک موضوع تاریخی و علمی بود، هیچ اشکالی نداشت که اسامی مختلفی داشته باشد. شرایط دریای خزر اینطور است. «بطلمیوس» نام این دریا را هیرکانی نوشته بود و «استخری» خزر. بعد از اسلام آن را بحر خزر مینامیدند. دریای مازندران و دریای قزوین هم اسامی دیگر آن است. در زبانهای اروپایی به این دریا «کاسپین» میگویند.
دقیقاً. خلیج فارس در طول تاریخ همین نام را داشته، ولی جمال عبدالناصر حاکم مصر که در جنگ شکست خورده بود بهخاطر اینکه آن موضوع را تحتالشعاع قرار دهد بحث نام مجعول «خلیج عربی» را مطرح کرد، ولی دولت ایران در همان زمان واکنش مناسبی نشان نداد. البته قبل از آن نیز کسانی مانند عبدالکریم قاسم در عراق هم این نام ساخنگی را عنوان کرده بودند تا در اختلافات مرزی خود با ایران از آن استفاده کنند. زمانی که کشور مصر و عبدالناصر ریاست اتحادیهی عرب را برعهده داشتند دستوری برای استفاده از آن نام جعلی صادر کردند و بقیه کشورهای عربی هم با گسترش «پان عربیسم» شروع به تحریف نام خلیج فارس کردند. باید دولت ایران واکنش مناسبی در برابر اتحادیهی عرب نشان میداد.
بله آنها به این اختلاف دامن میزدند. «سرچارلز بلگریو» که کارگزار بریتانیا و مشاور شیخ بحرین بود، در کتاب «ساحل دزدان» مینویسد: «خلیج فارس که عربها به آن «خلیج عربی» میگویند و ما بهخاطر رعایت ادب از این اسم استفاده میکنیم.» در حالیکه در زمان نوشتن این کتاب اصلاً از این نام جعلی استفاده نمیشد. نقشهخوانی در مدرسه زمانی که خانواده و فامیل نمرههای یک دانشآموز را میپرسند سراغ ریاضی و زبان میروند و کمتر کسی از درس جغرافی سؤال میکند. گویا این درس در میان درسهای دیگر اهمیت زیادی ندارد. خود دانشآموزان هم علاقهی چندانی به جغرافی نشان نمیدهند. قسمت مهمی از فعالیتهای مؤسسهی سحاب صرف تهیهی منابع آموزشی برای مدارس میشود. محمدرضا سحاب دربارهی آموزش جغرافی و اهمیت استفاده از نقشه در این درس حرفهای زیادی دارد. تیراژ اطلس آموزشی در ایران 20 هزار جلد است و در ژاپن 800 هزار تا یکمیلیون جلد. باید از سنین کم نوجوانان را با نقشه آشنا کرد تا به اهمیت آن پی ببرند. متأسفانه در آموزش و پرورش به این موضوع اهمیت زیادی داده نمی شود. گاهی اوقات گفته میشود که آموزش صحیح احتیاج به هزینه دارد، ولی تهیهی نقشه در مقابل دیگر هزینهها زیاد نیست. تنها باید به دیوار کلاس یک میخ زد و نقشه را آویزان کرد. این حداقل امکانات است. بعد از امکانات، این معلم است که باید توجه دانشآموز را جلب کند. اگر نوع آموزش اصلاح شود، خود دانشآموزان علاقه پیدا میکنند که به سفرهای علمی بروند و برخی از این جلوههای جغرافیایی را ببینند. اینجا دیگر تختهسیاه کافی نیست و باید دانشآموزان را به طبیعت برد تا سوار خودرو از جادههای کوهستانی بالا بروند و از ابرها رد شوند و دنیای اطراف خود را کشف کنند، دنیایی که قبلاً فقط روی کاغذ آن را دیده بودند. ما الآن در مرحلهی تهیهی نقشهی مناسب و قانع کردن مسئولان مدارس برای کاربرد آنها هستیم. اما مگر نوجوان ایرانی از نوجوان آلمانی استعداد کمتری دارد؟ آلمان یکی از کشورهای پیشرو در نقشهنگاری است و دلیلش این است که از کودکی به این دست استعدادها اهمیت میدهد. زمانی که برای یک نمایشگاه به این کشور رفته بودم، سوار تاکسیای شدم که رانندهاش از مهاجران خاورمیانه بود. وقتی فهمید ایرانی هستم گفت چهرههای نخبه و سرشناس ما شاعر، ولی نخبگان اینجا مهندساند، زیرا بچههایشان با «لگو» بازی میکنند. [ سه شنبه 1 مرداد 1392
] [ 3:0 ] [ alireza parsa ] پروفسور پروانه وثوق رئیس هیئت امنای بیمارستان فوق تخصصی سرطان محک دیروز در 78 سالگی درگذشت.
[ سه شنبه 1 مرداد 1392
] [ 2:59 ] [ alireza parsa ] مرشد ولیالله ترابی سفیدآبی، داستاننویس، طومارنویس و نقال پرآوازه پنج دهه اخیر هنرهای نمایشی ایران در بیمارستان فیروزگر بستری شد.
به گزارش سرویس فرهنگی مشرق به نقل از تسنیم، مرشد ولیالله ترابی سفیدآبی، داستاننویس، طومارنویس و نقال پرآوازه پنج دهه اخیر هنرهای نمایشی ایران، در بیمارستان فیروزگر تهران بستری شد. وی پیش از این در سال 86 به دلیل مشکلات کلیوی در بیمارستان هاشمینژاد تهران بستری شده بود.
مرشد ترابی در سال 1315 در ده اسبیآب یا همان سفیدآب از توابع شهرستان تفرش در استانمرکزی به دنیا آمد. وی کودک بود که همراه خانواده به تهران آمد و در محله دروازه غار ساکن شدند. در تهران به مکتب رفت و خواندن و نوشتن را آموخت. پدرش تعزیهخوان بود و او هم از همان دوران کودکی، نقش طفلان مسلم را در نمایشها بازی میکرد. پس از نقش دو طفلان، وی به ترتیب نقشهای حضرت قاسم(ع)، حضرت علیاکبر(ع) و حضرت یوسف(ع) را خواند ولی پس از مدتی در حدود 20 سالگی، تعزیه خوانی را رها کرد و به سراغ آموختن فنون ورزشهای رزمی قدیم چون چوببازی، شمشیرزنی، پرتاب نیزه، کارد و... رفت. مدتی هم گود مقدس زورخانه، فنون کشتی قدیم و خصلتهای جوانمردی و پهلوانی را تجربه کرد. مرشد ولیالله ترابی با اجازه پدر، در حدود سال 1335، به خدمت مرشد روحالله شوقی نقال رفت و روایتهای سینه به سینه نقالی را از ایشان آموخت و پس از مدتی نقالی را آرام آرام به صورت خودجوش با تمرین و ممارست در زمینه نحوه ورود شخصیتها، رها کردن تیر از کمان، زدن گرز، جیغ و شیون و فریاد و دیگر حرکات نمادین آغاز کرد. وی در حدود سال 1340 از محله دروازه غار به محله شهر ری نقل مکان نمود و در حوالی منطقه محل سکونت خود، در یک قهوهخانه بزرگ رسماً اجرای نقالی را شروع کرد. مرشد ترابی در سال 1353 توسط عطاالله بهمنش (از مفسران معتبر ورزشی) به عنوان نقال افتتاحیه جشن طوس انتخاب شد و بعد از آن نیز در جشنوارههای شیراز و اصفهان و بسیاری دیگر، مقام اول نقالی را کسب کرد. این استاد هنر نقالی و نمایش، علاوه بر تهیه و تنظیم چندین طومار نقالی، روایتهای گوناگون شاهنامه را نیز در چندین جلد گردآوری نموده که یک جلد آن با عنوان مشکیننامه توسط انتشارات نمایش به چاپ رسیده است. [ سه شنبه 1 مرداد 1392
] [ 2:58 ] [ alireza parsa ] به مشهد رفتم و خداى متعال توفيقات زيادى به ما داد. به هر حال به دنبال كار و وظيفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفيقى داشتم، اعتقادم اين است كه ناشى از همان بّرى «نيكى» است كه به پدر، بلكه به پدر و مادر انجام داده ام گروه انقلاب اسلامی «تیتریک» ؛ آيت اللَّه سيدجواد حسيني خامنهاي، از علماي بزرگ، مجتهدان پرهيزگار و روحانيون زاهد روزگار بود. ولادت سید جواد فرزند سید حسین و پدر مقام معظم رهبری که با شهرت خامنه ای شناخته می شود در نجف اشرف در خانواده ای روحانی ، در سال ۱۲۷۴ شمسی متولد شد . در سه سالگی همراه پدر به تبریز می آیند و در محله " خیابان " سکنی برمی گزینند . وی در نوجوانی شاهد ماجراهای مشروطیت بود ، مخصوصا اینکه شوهر خواهرش " شیخ محمد خیابانی " رهبری بخش بزرگی از جریان مشروطه خواهی را در شمال غرب ایران رهبری می کرد و بطور بدیهی تمام خانواده را درگیر این جریانات ساخته بود .
![]() آقا سید جواد خامنه ای در جوانی سفری به عتبات و سفر دیگری به مشهد کرد و در همین سفر آخر ، جذب معنویت و صفای علمای مشهد و هم جواری با امام همام موسی الرضا (ع) شدند و تصمیم به اقامت در مشهد گرفتند .
پدری که با مجاهدتهایش فرزندانی امین وتلاشگر در راه خدای باریتعالی تحویل اسلام وجامعه داده وخود نیز درطول عمرشریفش روزگارپرمخاطره ای را شاهد بود. وی ابتدا نه ماه و سپس ۹ سال در مشهد ساکن شد و از حضور علمای بزرگی چون " آیت الله آقازاده خراسانی " و " آیت الله حاج آقا حسین قمی " استفاده کردند
انساب نسب آیت الله خامنه ای به حضرت سلطان سید محمد که از سادات حسینی است و با چهار واسطه فرزند امام سجاد می شود می رسد .
ایشان به دلیل ظلم و جور عباسیان به مناطق مرکزی ایران و تفرش ، آشتیان و فراهان می آیند و از سوی مردم آن مناطق مورد استقبال قرار می گیرند ولی مأموران عباسی در تفرش ایشان را دستگیر و شهید می کنند و هم اکنون مزار ایشان در میقان اراک قرار داد .
سید محمد فرزند سید محمدتقی ، فرزند سید میرزا علی ، فرزند سید میرزا اکبر ، فرزند سید فخرالدین از شجره مبارک حضرت سلطان سید محمد است که از تفرش به آذربایجان مسافرت می کنند و در شهر خامنه ۸۰ کیلومتری شمال غربی تبریز ساکن می شوند .
بعد از وی سید حسین ، فرزند سید محمد در خامنه مشغول هدایت و ارشاد مردم می شود و البته به نجف اشرف سفر می کنند و در آنجا به درس و بحث اشتغال می ورزند . ایشان جد حاج سید علی خامنه ای بودند .
![]() پدرش مرحوم آية ا...حاج سيد حسين خامنه اي عالم بزرگ تبريز و امام جماعت مسجد جامع اين شهر بود که در سال ۱۳۲۵ ه.ق رحلت نمود. سنين نوجواني وي مقارن با آغاز نهضت مشروطيت بود و ايشان برخي از رويدادهاي مهم از قبيل مصلوب کردن بزرگان تبريز در روز عاشورا به وسيله روسها را ديده بودند.
پدر گرامی مقام معظم رهبری در سال ۱۳۴۵ قمری برای ادامه تحصیل به نجف اشرف می روند و تا سال ۱۳۵۰ در نجف از درس علمای عظام ، " آیت الله عظمی میرزای نایینی " و " آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی " بهره وافر می برند . پس از این آقا سید جواد به مشهد باز می گردند و تا انتهای عمر پر برکت خود به وظایف دینی و علمی اشتغال می یابند .
![]() ایشان در عین برخورداری از مقامات عالی علمی ، وجهه ای مردمی و محبوب داشتند و تا آخر عمر در خانه ای محقر و البته با صفا زندگی کردند . او همواره با رژیم های سلطه ستم شاهی مخالف بود و هرگز حاضر نشد تا قدمی در موافقت و تأیید آنها بردارد .
مقام معظم رهبری در توصیف ایشان می فرمایند :" پدرم با هر کاری که رضا خان پهلوی کرده بود ، مخالف بود از جمله ؛ اتحاد و شکل از لحاظ لباس و دوست نمی داشت همان لباسی را که رضا خان به زور می گوید ، بپوشد . "
همسر ایشان همسر حاج سید جواد و مادر حضرت آیت الله خامنه ای ، دختر آیت الله حاج سيد هاشم میردامادی نجف آبادي ، از علمای برجسته نجف آباد اصفهان بودند . آیت الله سید هاشم میردامادی متولد ۱۳۰۳ ه ق در نجف اشرف بودند که ایشان سال ۱۲۱۰ ه ش به مشهد رفتند و در سال ۱۳۱۴ به علت سخنرانی تند علیه رضاخان به سمنان تبعید شدند . وی در سال ۱۳۳۹ ش دوباره به مشهد بازگشتند و به تفسیر قرآن در گوهرشاد پرداختند . ایشان در سن ۷۷ سالگی و به علت بیماری فوت کردند و در جوار امام رضا به خاک سپرده شدند .
نسبت آیت الله میردامادی با سی واسطه به ابوالحسن محمد دیباج ، فرزند امام صادق (ع) می رسد .
پدر درکلام پسر آیت الله حاج سید جواد خامنه ای فرزند سید حسین خامنه ای، پدر بزرگوار مقام معظم رهبری است.
رهبر بزرگوار در ضمن بيان نخستين خاطره هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده شان چنين مى گويند:
«پدرم روحانى معروفى بود، امّا خيلى پارسا و گوشه گير... زندگى ما به سختى مى گذشت. من يادم هست شب هايى اتفاق مى افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهيّه مى کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود.»
![]() امّا خانه اى را که خانواده سيّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنين توصيف مى کنند:
«منزل پدرى من که در آن متولد شده ام، تا چهارـ پنج سالگى من، يک خانه ۶۰ ـ ۷۰ مترى در محّله فقير نشين مشهد بود که فقط يک اتاق داشت و يک زير زمين تاريک و خفه اى! هنگامى که براى پدرم ميهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر اين که روحانى و محل مراجعه مردم بود، ميهمان داشت) همه ما بايد به زير زمين مى رفتيم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمين کوچکى را کنار اين منزل خريده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شديم.»
رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقير امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صميمي، اينگونه پرورش يافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سيد محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را ياد بگيرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسيس اسلامى «دارالتعّليم ديانتى» ثبت نام کردند و اين دو دوران تحصيل ابتدايى را در آن مدرسه گذراندند.
![]() در خاطرات رهبر انقلاب آمده است که زمانی ایشان در سال ۱۳۴۳ در قم مشغول تحصیل بودند، از مكاتباتى كه با پدر داشتند، متوجّه شدند كه يك چشم پدر به علت «آب مرواريد» نابينا شده است. آیت الله خامنه ای پس از آگاهی از این خبر تحصیل در قم را رها کرده برای مراقبت از پدر به مشهد باز می گردند.
در خاطرات ایشان چنین نقل است: «به مشهد رفتم و خداى متعال توفيقات زيادى به ما داد. به هر حال به دنبال كار و وظيفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفيقى داشتم، اعتقادم اين است كه ناشى از همان بّرى «نيكى» است كه به پدر، بلكه به پدر و مادر انجام داده ام».
وفات آقا سید جواد ، پس از چند ماه نقاهت و ضعف در سن ۹۲ سالگی به لقاءالله پیوست و پیکرش در دارالفیض حرم مطهر حضرت رضا (ع) دفن گردید .
پیام تسلیت امام خمینی(ره) امام خمینی در پیام تسلیت خود ، علم و تقوای آقا سید جواد خامنه ای را مورد تأکید قرار داده اند و بیان فرمودند :
جناب حجت الاسلام آقای حاج سید علی خامنه ای رییس جمهور محترم دامت افاضاته
رحلت والد معظم جنابعالی که عمری با علم و تعهد و تقوا به سر بردند ، موجب تأسف گردید. این مصیبت را به جنابعالی و اخوان محترم و خاندان جلیل تسلی گفته ، سلامت و موفقیت آن جناب را از خدای تعالی مسئلت دارم .
والسلام علیکم و رحمة الله
۲۸ شوال المکرم ۱۴۰۶
روح الله الموسوی الخمینی
(۱۵ تیر ۱۳۶۵)
[ سه شنبه 1 مرداد 1392
] [ 2:57 ] [ alireza parsa ] |
|
[ طراحي : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |